کد مطلب:12388 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:230

و اما مراسم حج
اعمال عمره پایان یافت [1] پیامبر دستور داد خیمه او را در بیرون مكه بزنند. هشتم ذی حجه سال دهم هجری فرا رسید. زائران خانه خدا در این روز از مكه به عرفات حركت كردند تا مراسم وقوف در عرفات را از ظهر روز نهم تا غروب آن روز انجام دهند.



[ صفحه 306]



پیامبر در روز هشتم ذی حجه كه روز ترویه نامیده می شود از راه منی عازم عرفات شد و تا طلوع روز نهم در آنجا ماند. سپس بر شتر خود سوار شد و بجانب عرفات رفت، و در نقطه ای به نام «نمرة» كه خیمه حضرت را آنجا زده بودند فرود آمد، و در آن اجتماع بزرگ و با شكوه سخنرانی تاریخی خود را ایراد فرمود. مردم حجاز تا آن روز چنین اجتماع بزرگ و باشكوهی را به یاد نداشتند. ندای توحید و شعار خداپرستی در آن محیط وسیع طنین انداز شد، و محیطی كه چندی پیش جایگاه مشركان و بت پرستان بود برای همیشه پایگاه یكتاپرستان و رجال اسلام گردید. پیامبر نماز ظهر و عصر را در سرزمین عرفات با صدهزار مسلمان بجای آورد، و پیروزی اسلام بر شرك و كفر مسلم گردید. و سپس در حالی كه بر شتر خود سوار بود، و یكی از یاران با صدای رسایی سخنان پیامبر را تكرار می كرد و به گوش جمعیت می رسانید گفتار خود را پس از حمد و ثنای الهی چنین آغاز كرد: ای مردم، خونها و مالهای شما تا آن روز كه در دنیا زندگی می كنید، و پس از آن، تا روزی كه پروردرگارتان را ملاقات می كنید محترم است؛ همانگونه كه این روز و این ماه حرمت و احترام دارد. خونهایی كه در زمان جاهلیت ریخته شده است تماما باید به دست فراموشی سپرده شود، و هیچ یك قابل تعقیب نیست. حتی خون ابن ربیعة بن حارث بن عبدالمطلب، یكی از نزدیكان پیامبر كه قبیله هذیل او را كشته بودند باید فراموش گردد. ای مردم، نزدیك است كه من دعوت حق را لبیك بگویم، و از میان شما بروم. من مسؤول بوده ام و مسؤول می باشم و شما نیز مسؤولید. آیا درباره من چگونه فكر می كنید؟ در این هنگام صدای جمعیت بلند شد، و همگان گفتند، ما گواهی می دهیم كه تو رسالت خود را به تمام و كمال انجام دادی، و نهایت كوشش را در این راه نمودی. خدا تو را پاداش نیك دهد. پیامبر فرمود: بدانید كه بزودی شما در برابر پروردگارتان قرار خواهید گرفت ، و راجع به اعمالتان از شما سؤال خواهد شد. من این مطلب را به شما رساندم . بنابراین هر كس كه امانتی در نزد اوست به صاحبش برگرداند. ای مردم، بدانید كه هر نوع ربایی در آئین اسلام باطل و شدیدا حرام است. و كسانی كه سرمایه خود را در راه رباخواری به كار انداخته اند تنها می توانند سرمایه یعنی اصل پول خود را از طرف بدهكار بگیرند. و از سود ربا هیچ گونه حقی ندارند. نه ظلم كنند، و



[ صفحه 307]



نه مورد ظلم قرار گیرند. سود ربایی كه عباس، پیش از اسلام از بدهكاران خود می خواست اكنون ساقط است و حق گرفتن آن را ندارد.

ای مردم، شیطان از اینكه در سرزمین شما عبادت شود نومید شده است. اما اگر در مواردی مورد اطاعت قرار گیرد در حقیقت به اعمال شما كه آنها را كوچك می شمارید راضی شده است. بنابراین در اعمال كوچك و بزرگ از شیطان برحذر باشید.

پس از آن، پیامبر اسلام ابطال «نسی ء» را از جانب اسلام چنین توضیح نمود: تغییر و تبدیل ماههای حرام از افراط در كفر می باشد، و كافرانی كه با ماههای حرام آشنا نیستند بر اثر این تبدیل و تغییر گمراه می شوند. این تغییر و تبدیل سبب می شود كه ماه حرام، یك سال ماه حلال گردد و سال دیگر ماه حرام. آنان بدانند كه با این كار حرام خدا را حلال، و حلال خدا را حرام [2] می كنند. باید ترتیب ماههای حلال و حرام در سال همانند روزی باشد كه خداوند در آن روز آسمان و زمین و ماه و خورشید را آفرید. شماره ماهها نزد خداوند دوازده تاست. چهار ماه آن را ماههای حرام قرار داده است. این ماههای حرام عبارتند از: ذی قعده، ذی حجه، محرم و ماه رجب:

ان عدة الشهور عند الله اثنا عشر شهرا فی كتاب الله یوم خلق السموات و الارض منها أربعة حرم ذلك الدین القیم فلا تظلموا فیهن انفسكم... توبه/36

ترجمه: همانا ماهها نزد خدا (كه بر اساس حق و مصالح خلق است) در كتاب خلقت و كتاب شرع خدا دوازده ماه است؛ از آن روز كه خدا آسمان و زمین را بیافرید. چهار ماه از آن دوازده ماه، حرام است. این است آئین دین محكم و استوار. پس در این ماههای حرام (با جنگ و خونریزی) در حق یكدیگر ظلم مكنید.



[ صفحه 308]



آنگاه رسول خدا نسبت به زنان سفارش نمود كه: به آنان به نیكویی رفتار كنید. چه اگر شما بر آنان حق داشته باشید آنان نیز بر شما حق دارند كه باید حق آنان را ضایع نسازید.

ای مردم، گفتار مرا كاملا مورد توجه و تعقل قرار دهید كه آنچه لازم بود به آگاهی شما رساندم. اینك می گویم كه من از میان شما می روم و دو نعمت بسیار بزرگ و گرانبها را در میان شما می گذارم. اگر به این دو اعتصام جویید و رشته آن را محكم نگاه دارید هرگز گمراه نخواهید شد. این دو نعمت بزرگ و گرانبها: كتاب خدا و سنت من است. (یا: كتاب خدا و عترت من، یعنی اهل بیت من) [3] و این مطلبی است كه كاملا معلوم و روشن است. و بدانید كه هر مسلمانی برادر مسلمان دیگر می باشد. همه مسلمانان جهان برادر یكدیگرند. هیچ چیز از اموال مسلمانی بر مسلمانی دیگر حلال نیست مگر آنكه برادرش چیزی را به طیب خاطر به او بدهد. پس خودتان به خودتان ظلم مكنید.

در این هنگام، پیامبر انگشت شهادت خود را به آسمان بلند كرد و چنین گفت: بارالها، آیا من وظایف خود را به تمام و كمال انجام دادم، و پیامهای تو را به این مردم ابلاغ كردم؟

همه مسلمانان كه آن روز در حضور پیامبر اسلام بودند گفتند: آری، آری. تو وظایف پیامبری را به تمام و كمال بجای آوردی. آنگاه پیامبر گفت: خدایا تو شاهد باش.

پیامبر تا غروب روز نهم ذی حجه در «عرفات» ماند و هنگامی كه هوا تاریك شد بر شتر سوار گشت و به راه افتاد، و میان طلوع فجر و آفتاب در «مشعر» بسر برد. روز دهم به «منی» آمد، و مراسم «رمی جمرة» وقربانی و «تقصیر» را انجام داد، و برای انجام دیگر مراسم حج عازم مكه شد. و از این طریق باز مراسم حج را به مردم آموخت. پیامبر اكرم بر آن شد كه از مكه بجانب مدینه رود، فرمان حركت داد. هنگامی كه كاروان به سرزمین



[ صفحه 309]



«رابغ» [4] در سه میلی «جحفة» [5] رسید، امین وحی در نقطه ای به نام «غدیرخم» فرود آمد و پیامبر خدا را به این آیه مورد خطاب قرار داد:

یا ایها الرسول بلغ ما أنزل الیك من ربك، و ان لم تفعل فما بلغت رسالته، و الله یعصمك من الناس، ان الله لایهدی القوم الكافرین.

مائده/67

ترجمه: ای رسول ما، آنچه اكنون از جانب خدا بر تو نازل شد به مردم برسان. اگر نرسانی رسالت و وظیفه بزرگ و جهانی الهی را به پایان نبرده ای. البته خداوند تو را از شر و فتنه بعض مردم محفوظ خواهد داشت. بیم مدار و دل قوی كن كه خدا گروه كافران را به موفقیتی راهنمایی نخواهد نمود.

آیه شریفه حكایت از این دارد كه خداوند انجام امر بزرگ و مهمی را بر عهده پیامبر گذاشته است و چه امر مهم و بزرگتر از آنكه علی (ع) را به مقام خلافت و جانشینی معرفی كند؟ پیامبر دستور توقف صادر كرد. آنان كه جلو رفته بودند بسوی حضرت برگشتند و آنان كه عقب بودند به آنان پیوستند. ظهر بود و گرمی هوا شدت داشت. مسلمانان برای پیامبر سایبانی درست كردند. پیامبر نماز را با جماعت بجای آورد. سپس در میان جمعیتی كه اطرافش را حلقه وار گرفته بودند در نقطه بلندی كه از جهاز شتر ترتیب داده بودند قرار گرفت، و با صدای بلند و رسا خطبه معروف خود را كه آخرین وصایای او بود ایراد نمود.

آنگاه دست علی (ع) را گرفت و بلند كرد و فرمود: آیا سزاوارتر بر مؤمنان از خود مومنان كیست؟ همگی گفتند: خدا و پیامبر او داناتر است. پیامبر فرمود: خدا سرپرست و مولای من و من سرپرست و مولای مؤمنانم و هر كس كه من مولای اویم این علی هم سرپرست و مولای اوست: من كنت مولاه فهذا علی مولاه. این جمله را رسول خدا سه بار تكرار نمود مبادا بعدا تردیدی پیش آید. آنگاه این دعا را فرمود:



[ صفحه 310]



اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، و احب من احبه و أبغض من ابغضه، وانصر من نصره، واخذل من خذله

خداوندا، كسانی كه علی را براستی دوست می دارند دوست بدار، و كسانی كه او را دشمن می دارند دشمن بدار. یاران علی را یاری كن و دشمنان او را خوار و بی یار و یاور بگذار. خداوندا علی را محور حق قرار بده.

ای مردم، اكنون جبرئیل، فرشته وحی نازل گردید، و این آیه را آورد:

الیوم أكملت لكم دینكم، و أتممت علیكم نعمتی، و رضیت لكم الاسلام دینا.

مائده/3

امروز دین شما را كامل نمودم، و نعمت خود را بر شما تمام كردم، و راضی شدم كه اسلام یگانه دین و آئین برای شما باشد.

در این هنگام صدای تكبیر پیامبر بلند شد، و خدای تعالی را به این نعمت بزرگ سپاسگزاری كرد. سپس از نقطه مرتفع فرود آمد، و به علی (ع) فرمود تا در زیر خیمه ای بنشیند، و شخصیت های بارز اسلام با او مصافحه كنند و به او تبریك بگویند. پیش از همه ابوبكر و عمر به علی (ع) تبریك گفتند و او را مولای خود خواندند: بخ بخ لك یا علی. حسان بن ثابت، شاعر معروف از فرصت استفاده كرد، و با اجازه رسول خدا اشعاری را در این باب سرود، و در آنجا برابر پیامبر خواند. اینك دو بیت از آن اشعار:



فقال له قم یا علی فإننی

رضیتك من بعدی إماما و هادیا



فمن كنت مولاه فهذا ولیه

فكونوا له أتباع صدق موالیا



به علی فرمود: برخیز كه من تو را برای جانشینی خود و راهنمایی امت پس از خود انتخاب كردم. هر كس را كه من رهبر و مولای او هستم علی مولا و رهبر اوست. و شما او را از صمیم قلب دوست بدارید و از پیروان او باشید [6] .



[ صفحه 311]




[1] پيامبر بنا به روايتي در مدت ده سال توقفش در مدينه دو بار عمره بجاي آورده بود: يكي در سال هفتم هجرت و ديگري در سال هشتم كه پس از فتح مكه بود. اين سومين عمره اي بود كه همراه اعمال حج بجاي مي آورد. طبقات كبري، ج 2 - ص 174.

[2] متوليان كعبه با گرفتن پول از قبايلي كه تصميم جنگ در ماههاي حرام را داشتند، ماههاي حرام را تغيير مي دادند، و بجاي آن ماههاي ديگري را ماه حرام اعلام مي كردند. قرآن اين كار را حرام و انديشه هاي كفر بحساب آورد: انما النسي ء زيادة في الكفر يضل به الذين كفروا يحلونه عاما و يحرمونه عاما. توبه/37: به تأخير انداختن و تبديل كردن ماهي از ماهها به ماه ديگر (كه بدعت زمان جاهليت بود) افراط در كفر است كه با آن كافران را به جهل و گمراهي مي كشد: كه يك سال ماهي را حلال و سال ديگر آن را حرام مي شمارند.

[3] پيامبر اكرم در خطبه غديرخم و در ايام رحلت خود در مورد كتاب خدا و عترت خويش سفارش كرده است. اين دو حديث را كه رسول خدا در دو واقعه فرموده است با يكديگر منافاتي ندارند. زيرا پيروي از خاندان و جانشينان پيامبر در حقيقت پيروي از خود پيامبر و سنت نيز مي باشد. بعضي محققان تصور كرده اند كه پيامبر اين حمله را در يك واقعه فرموده است.

[4] كه هم اكنون بر سر راه مكه به مدينه است.

[5] از ميقاتهاي احرام است. و راه اهل مدينه و مصر و عراق از آنجا جدا مي شد. عبارت اخير و عبارت بعد براي تكميل بحث مؤلف محترم، از جانب مترجم اضافه شده است. اين سفر تاريخي را گاهي «حج وداع» ناميده اند، و گاهي «حج اسلام» يا حج بلاغ، به معني تبليغ. مشهور اين است كه پيامبر اين خطبه را در روز عرفه ايراد فرمود. اگر چه در طبقات ابن سعد، ج 2 - آمده است كه در دهم ذي حجه ايراد شده است.

[6] اين روايت مشهور را تنها علماي اهل تسنن بيش از سيصد و پنجاه تن در كتب خود نقل كرده اند. و اسناد آن به يكصد و ده تن از اصحاب پيامبر مي رسد. ابوجعفر طبري مورخ معروف اسلام اسناد اين حديث را جمع آوري كرده است.